مدح و مرثیۀ حضرت اُمُّ البنین سلاماللهعلیها
ای مـادر بهشت تو را غصهها شکست هر بار بیقـراری زینب تو را شکست بر سر گرفت چادر زهرا؛ سکوت کرد آهی کشید و بغض لبت بیهوا شکست هر بار یاد فـاطـمه کردی دلت شکست وقتی دلت شکست، دل مرتضی شکست ای هـمنـفـستـریـنِ عـلـی بعـد فـاطـمـه قـلبت میان غربت یک ماجـرا شکست پیـشانیات که گـنبد محراب را شکافت وقت هـجـوم تـیغ به شیـر خـدا شکست ده سال پـیـر قـصـۀ اشک حـسن شـدی از زخم هر زبان که دل مجتبی شکست وقتی حسین رانده شده از شهر مادریش بـاید نـوشت حـرمـت آل عـبـا شکـست عــبــاس شـد ســتــاره دنـبــالــهدار تـو تا کـربـلا رسـید، و در کـربلا شکـست یک عمر گریه کردی و گفتی فقط حسین ای مادر بهشت تو را غصهها شکست |